مشکلات رایج در دوران نوجوانی را از نقطه نظر روانشناسی رشد شرح دهید ؟
مشکلات رایج در دوران نوجوانی را از نقطه نظر روانشناسی رشد شرح دهید ؟
پاسخ :
سه مشکل رایج در دوران نوجوانی عبارتند از :
1 – افسردگی
2 – خودکشی
3 – بزهکاری
(( افسردگی ))
عبارت است از احساس : غم ، ناکامی ، نا امیدی درمورد زندگی ، از دست دادن علاقه به اغلب فعالیت ها و همچنین : اختلال در : خواب ، اشتها ، تمرکز و انرژی .
این اختلال ، شایع ترین مشکل رایج نوجوانی می باشد .
افسردگی در کودک هم موجود می باشد ، اما در نوجوانی و در زمان بلوغ جنسی افزایش پیدا می کند .
افسردگی در نوجوانان دختر ، دو برابر نوجوانان پسر روی می دهد .
چنانچه نوجوانان افسرده درمان نشوند به احتمال زیاد در بزرگسالی نیز افسرده می گردند .
افسردگی ممکن است خود را به صورت : در خود فرو رفتگی ، نگرانی در مورد سلامتی و رفتارهای بی قرار و بی هدف نشان دهد که این حالت بیشتر در دخترها رایج است .
همچنین ممکن است افسردگی به صورت : خصومت و سرکشی در روابط با والدین ، معلمان و همسالان بروز کند که این حالت در پسران رایج است .
نکته ی مهم در این باره : می توان گفت که وراثت نقش مهمی در افسردگی ایفا می کند ، چرا که ژن ها می توانند با تاثیر گذاشتن بر توازن شیمیایی مغز ، رشد مناطق مغذی را که ازهیجان منفی جلوگیری می کنند متوقف کنند یا پاسخ هورمونی بدن به استرس را با مشکل مواجه کنند و در نتیجه منجر به افسردگی گردند .
نقش تجربه : تجربه نیز می تواند افسردگی را برانگیزد و تغییرات زیستی ایجاد شده را ایجاد نماید . به عنوان مثال : والدین افسرده و یا والدینی که تحت فشار قرار دارند ، معمولا شیوه های فرزند پروری ناسازگارانه دارند و ممکن است : خودگردانی ، هیجانی ، دلبستگی و عزت نفس فرزندان آنها صدمه ببیند و منجر به افسردگی گردد .
نوجوانان افسرده معمولا سبک انتسابی درمانده دارند ؛ بدین ترتیب که همه ی رویداد های مثبت ، مثل موفقیت تحصیلی و روابط خوب با همسالان را به عوامل بیرونی و نه به توانایی های خود نسبت می دهند ؛ اما رویدادهای منفی متعددی مانند : شکست تحصیلی ، طلاق والدین یا پایان یک رابطه ی دوستی صمیمی را به خودشان نسبت می دهند و توانایی های خود را دست کم می گیرند که به آن درماندگی آموخته شده گویند و همین امر منجر به افسردگی آنها می شود .
وقتی نوجوانان در نتیجه ی افسردگی ، نتوانند آینده ای ارزشمند را برای خود در نظر بگیرند ، رشد هویت آنها شدیدا مختل می شود .
سوال : چرا دخترها برای افسردگی مستعدترند ؟
زیست شناسی نمی تواند اختلاف جنسی را توجیه کند ؛ زیرا به کشورهای صنعتی محدود می شود . در کشورهای درحال توسعه ، میزان شیوع افسردگی در مردان و زنان برابر است و حتی گاهی در مردان بیشتر است .
بنابراین به نظر می رسد که چالش های نوجوانی همراه با شیوه های مقابله کردن کلیشه ای جنسی ، در این مورد دخالت دارند .
دختران زودرسی که اغلب تصویر بدنی منفی دارند و کمتر مورد علاقه ی همسالان خود هستند ، خصوصا اگر با استرس های زندگی مواجه باشند مستعد افسردگی هستند .
در عین حال : تشدید جنسیت اوایل نوجوانی ، بی اختیاری و وابستگی دخترها را تقویت می کند .
در تائید این توجیه نوجوانانی که قویا با صفات زنانه همانند سازی می کنند ، از همسالان مردانه و دوجنسیتی خود افسرده تر هستند .
(( خودکشی ))
تعریف و علل خودکشی : افسردگی عمیق می تواند به افکار خودکشی بیانجامد و بسیاری از اوقات به عمل درآید .
میزان خودکشی در طول عمر افزایش پیدا می کند .
خودکشی در کودکی بسیار کم است و در سنین بالا بیشتر روی می دهد ولی در نوجوانی ناگهان افزایش پیدا می کند .
در رفتار خودکشی ، تفاوت جنسی زیادی وجود دارد . دخترها بیشتر به تلاشهای ناموفق خودکشی اقدام می کنند و یا روش هایی را به کار می برند که احتمال نجات پیدا کردن بیشتری در آنها وجود داشته باشد . از جمله ی این موارد می توان به : خوردن قرص خواب اشاره نمود .
در مقابل پسرها از روش های موثرتری استفاده می کنند که به مرگ فوری می انجامد . مانند : استفاده از سلاح های گرم و یا دار زدن . بنابراین پسرها بیشتر تلاشهای موفق خودکشی دارند، لذا تعداد پسرهایی که خود را می کشند از دخترها بیشتر است .
نسبت خودکشی پسران به دختران تقریبا 4 یا 5 به 1 است .
می توان گفت انتظارهای که از نقش جنسی افراد وجود دارد نیز در این امر دخیل می باشد ، زیرا که مردان کمتر از زنان می توانند احساس درماندگی و تلاش های ناکام خود را تحمل نمایند .
خودکشی در دو تیپ از نوجوانان روی می دهد :
گروه اول : نوجوانانی که باهوش اما تنها و گوشه گیر هستند و قادر نیستند خود را با معیارهای عالی که خودشان و یا والدینشان انتظار دارند هماهنگ سازند .
گروه دوم : گروه بزرگتری را شامل می گردد . این نوجوانان گرایش های ضد اجتماعی نشان می دهند و نا امیدی و ناراحتی خود را با اعمال پرخاشگرانه ی خصومت آمیز مانند : دزدی ، جنگ و ستیز با دیگران ، سوء مصرف مواد و . . . نشان می دهند .
چگونگی پیشگیری از خودکشی نوجوانان : جدی گرفتن علائم خودکشی در نوجوانان ، اولین گام مهم به منظور پیشگیری از خودکشی می باشد و باید به والدین و معلمان در مورد علائم هشدار دهنده آموزش های لازم داده شود .
(( بزهکاری ))
تعریف مفهوم بزهکاری : بزهکاران جوان ، کودکان و نوجوانانی هستند که اقدامات غیر قانونی انجام می دهند .
آنها بیشتر اوقات مرتکب جرم های سنگین نمی شوند ، بلکه به مواردی چون : دزدی های جزئی ، مشروب خواری زیر سن قانونی ، فرار از خانه و همچنین سرپیچی از ساعات منع رفت و آمد می پردازند .
بزهکاری در اوایل سالهای نوجوانی افزایش می یابد ، اواسط نوجوانی در سطح بالا باقی می ماند و در اوایل بزرگسالی کاهش می یابد .
بزهکاری در نوجوانان دو مسیر رشدی را دنبال می نماید :
1 – یکی با شروع زود هنگام است که مشکلات رفتاری در کودکی آغاز می شوند اما خیلی بعید است که به پرخاشگری و تبهکاری در طول زندگی منجر شود .
2 – نوع دیگر بزهکاری نوع دیرهنگام می باشد که در نوجوانی آغاز می گردد و تا بعد از انتقال به اوایل بزرگسالی ادامه پیدا می کند .عوامل موثر در بزهکاری نوجوانان را می توان :
فقر اقتصادی ، ساختار اجتماعی ضعیف ، زمینه های موروثی و فیزیولوژیکی و گروه های همسال به حساب آورد .
نکته ی مهم : مهمترین عامل در پیش بینی بزهکاری : کیفیت روابط خانوادگی می باشد :
فرزند پروری بی کفایت می تواند پاسخ دهی خصمانه را در کلیه ی اعضای خانواده به وجود آورد ، در نتیجه پرخاشگری در کودکی افزایش پیدا می کند و در نوجوانی به صورت خلافکارهای خشونت بار در می آید و تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند .
از آنجایی که بزهکاری در کودکی ریشه دارد ، بنابراین پیشگیری باید از همان ابتدا آغاز گردد .
از جمله فعالیت های پیشگیرانه را می توان :
کمک به والدین به منظور به کار گیری روش های فرزند پروری مقتدرانه .
کمک به مدارس به منظور تدریس کارامدتر .
کمک به جوامع به منظور تامین شرایط اجتماعی و اقتصادی لازم .
و …
که به منظور جلوگیری از بزهکاری و تبهکاری به مقدار زیادی کمک می نماید .
سپاس آقا مصطفي قديري واقعا ممنون از پاسخ شما به سوال تخصصي
سپاس فراوان از طرح سوال و پاسخ شما آقای قدیری