شرح مختصری از زندگینامه فروید و دیدگاه او در رابطه با دین و روانشناسی ؟
شرح مختصری از زندگینامه فروید و دیدگاه او در رابطه با دین و روانشناسی ؟
پاسخ :
فروید می نویسد : من در 6 مه سال 1859 در فرایبرگ موراویا یکی از شهر های کوچک چکسلواکی متولد شدم .
والدینم یهودی بودند .
خود نیز بر همین اعتقاد باقی ماندم .
خانواده پدرم برای مدت طولانی در راین، واقع در شهر کلن، اقامت گزیدند و به دلیل اعدام هایی که در قرن 14 و 15 متوجه یهودیان بود، به شرق آلمان گریختند و دوباره در قرن نوزدهم از لیتوانی وارد اتریش شدند .
هرچند فروید در روزگاری پرورش یافت که اوضاع جهان یهود به سرعت رو به تغییر بود، اما طعم تلخ تبعیضات دینی را می چشید .در دوران جوانی پدرش، یهودی بودن به معنای تحت فشار بودن و دچار سختی و محنت شدن بود .اعلامیه آزادی، در اواسط قرن نوزده دیدگاه ها را نسبت به یهودیان تغییر داد، هرچند ضدیت یا نژاد سامی بدین وسیله پایان نیافت .پدر فروید اوضاع و احوال دوران زندگی خویش را خطاب به فرزندش چنین به تصویر می کشاند:
من در جوانی یک شنبه برای گردش به خیابان محل تولد تو (زیگموند )رفتم .لباس خوبی پوشیده بودم و « کلاه مویی بر سر داشتم .فردی مسیحی به من نزدیک شد و با یک ضربه، کلاه مرا داخل انبوهی گل پرتاب کرد و فریاد زد :یهودی !از پیاده رو برو کنار !
زیگموند پرسید :پدر جان در این حال شما چه کردید؟
پدر به آرامی جواب داد : من وسط خیابان رفتم و کلاهم را برداشتم .
فروید، از همسر سوم پدر خویش متولد شد و نزد دایه ای کاتولیک مذهب پرورش یافت .این دایه همواره برای فروید از خدا و جهنم سخن می گفت و اغلب او را با خود به کلیسا می برد .مادر فروید نقل می کند: فروید هنگام بازگشت به منزل موعظه می کرد و از خدای بزرگ با ما سخن می گفت :این پرستار به طور ناگهانی، به اتهام در اختیار داشتن بعضی اموال فروید از کار برکنار شد .در همین زمان، دومین رقیب او یعنی خواهرش آنا به دنیا آمد و دوباره ادعای انحصاری فروید نسبت به مادر خویش را تهدید کرد .
همچنان که پیش از او، برادرش جولیوس اولین مزاحم او بود.
البته این برادر هنگامی که فروید حسود و محبوب بلامنازع مادر، هفده ماه بیش تر نداشت از دنیا رفت .این امر به اعتقاد فروید خمیر مایه ی احساس گناه را در وجود او بر جای گذاشت .
جونز معتقد است که این رویدادها و شرایط غیرعادی خانواده، به همراه سوء تعبیری که فروید نسبت به آن ها داشت، زمینه بزرگ ترین کشف فروید یعنی عقده ادیپ را فراهم آورد .این شرایط، رابطه پدر فروید با پرستار مذکور را به شدت زیر سؤال برد .گفته می شود این زن، در حقیقت مادر دوم فروید بوده است .این دو، در تجربه های تلخ اوائل زندگی فروید حتی در سوء استفاده جنسی از او نقش داشته اند .به نظر می رسد، پیوند فروید با هر کدام از آن ها در نظریه پردازی وی درباره روان به طور عام، و دین داری به طور خاص، نقش داشته است .
فروید در روان شناسی صاحب نام است .در این زمینه، یکی از بزرگ ترین مکاتب روان شناسی یعنی روان تحلیل گری منسوب به اوست .وی درصدد بود به شیوه خاص خود تمام رفتار آدمی از جمله عملکردهای دینی او را تجزیه و تحلیل نماید .او درباره دین، خدا، و اعتقادات ماورایی انسان نظریه پردازی کرده است و به دلیل دیدگاهش نسبت به دین بدنام شده است . در عین حال، فروید بی دینی عادی نبود که فقط نسبت به امور مذهبی بی تفاوت باشد، بلکه نسبت به دین به خصوص نسبت به مذهب کاتولیک تنفر شدید داشت، برای ریشه کن کردن آن تلاش وافری نمود.