رویکردی راهبردی به مفهوم مصلحت (مطالعه موردی معاهده صلح حدیبیه )
رویکردی راهبردی به مفهوم مصلحت (مطالعه موردی معاهده صلح حدیبیه )
چکیده
همان گونه که در اسلام بر اساس نیاز های فردی ، احکام ثابت و متغیری مشخص شده است در حوزه احکام و اختیارات حکومتی و برای اداره جامعه بر اساس شرایط زمان و مکان نیز قلمرو اجکام وجود دارد . در این جایگاه (مصلحت ) به عنوان حلال بحران ها درشرایطی که با پدیده تزاحم مصلحت ها مواجه هستیم یکی از مهم ترین بحث ها در حکومت دینی است ، به ویژه در عقد معاهدات که حکومت می بایست با توجه به مادیات و معنویات ، مصلحت کمتر را فدای مصلحت با اهمیت تری نمایند . به نظر می رسد سیره عملی رسول اکرم (ص) در عقد معاهدات صدر اسلام ، می تواند پاسخگوی مناسبی برای این مسئله باشد . بنابر این در رویکرد راهبردی به مصلحت در صلح حدیبیه چه بوده و چه ضوابطی را پیامبر (ص) در این معاهده اعمال کرده است ؟ از مطالعه و تحلیل معاهده صلح حدیبیه به عنوان مهم ترین معاهده حکومت نبوی با روش هرمنوتیک شلایر ماخر که روشی تحلیلی _ تاریخی است ، این پاسخ به دست امده :
(مصلحت ) در این معاهده امری بوده است که بر مبنای اوضاع و احوال سیاسی _ اجتماعی و با توجه به مسئله اهم و مهم ، موقتا در شرایط حدیبیه اتخاذ شده و مذاکره با مشرکان با توجه به همین شرایط وقت ، راهبردی تر از مبارزه بوده و ضوابط حاکم بر این معاهده عبارت است از:
- با پیشنهاد دشمن و از ناحیه قدرت باشد
- قطعا باعث توقیف جنگ و کشتار شود
- بر طرف کننده تحریم ها و تامین کننده امنیت و ازادی مسلمین باشد
- بیشترین امتیاز را با کمترین هزینه نصیب مسلمین کند
- راه هر گونه بهانه جویی بر دشمن ببندد
- راه بازگشت را در صورت عهد شکنی دشمن فراهم سازد .
مقدمه
برقرای حکومت اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) بر اساس (بنیاد های دینی شیعی ) در روزگار پر چالش نظریه های سیاسی غرب ، به واسطه دیدگاه نو مطرح شده در ان ، تحولی چشمگیر در عرصه سیاست به وجود اورد که شاید بتوان ان را در سیاست عملی در عصر غیبت امری بدیع دانست . این موفقیت که به رغم گستردگی تبلیغات منفی علیه ان ، به گسترش تفکر اسلامی شیعی و انقلابی ان منجر شده است ، با مقاومت قدرت های بزرگ جهانی مواجه و دشمنان را بر ان داشته است با استفاده از تمامی امکانان و ابزار ها برای فروپاشی ان اقدام کنند .
خصوصا در سال های اخیر به علت روند فزاینده پیشرفت های علمی ، نظامی و نفوذ فرهنگ مقاومت ان در میان مستضعفان منطقه و جهان ، دستگاه سلطه جهانی با فشار حداکثری و اعمال تحریم های ظالمانه ، می کوشد معاهداتی را تحت عناوین خیر خواهانه و بشر دوستانه ، تحمیل کند تا از این طریق نظام جمهوری اسلامی را از پای دراورده ، ان را نزد افکار عمومی جهان یک حکومت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ، ورشکسته نشان دهد.
گرچه مذاکرات و تلاش های دیپلماتیک برای حل مشکلات کشور در شرایط طبیعی راهکار موثری است اما در موقیعت ویژه ی ایران با دشمنی هایی از نوع ایدئولوژیک و براندازانه ، اینکه مذاکره و پذیرش معاهدات بین المللی دو یا چند جانبه تا چه حد کمک کننده و بر طرف کننده مشکلات می باشد ، گاه محل تردید و این نقطه مواجهه حکومت اسلامی با مفهوم مصلحت است .
به طور کلی در همه نظام های سیاسی جهان ريال تعریف (مصلحت ) محل اختلاف بوده و تعریف واحدی از ان ارائه نمی شود ، اما اصل مهم این است که حکومت ها بتوانند با در نظر گرفتن همه اختلافات و مولفه های گوناگونی درست ترین تصمیم را اتخاذ کرده و پیاده سازند. این امر در جمهوری اسلامی ایران ، به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک (شیعی) که در تصمیم گیری ها دارای چارچوب و قواعد الهی است ، دشوارتر و در بحث معاهدات پیچیده تر می شود ؛ چرا که روابط خارجی دولت اسلامی با بیگانگان ، با قاعده نفی سبیل به عنوان یک اصل فقهی گره خورده و این قاعده نقش تاثیر گذاری بر رفتار ، تصمیمات و سیاسی های کلان نظام اسلامی دارد. از این رو بحث مصلحت دارای اهمیت بوده و در موضوعی مانند معاهدات با این سوالات مواجه است:
ایا مذاکرات و پذیرش معاهدات در حکومت دینی می تواند تابع مصلحت باشد یا خیر ؟ و اگر تابع مصلحت است ، ضوابط حاکم بر این معاهدات چیست ؟ و این مسئله اصلی نوشتار حاضر است .
مصلحت در میان اهل سنت بنا به اعتقاد به وجود خلا حکم و الکو در مضوعات مختلف ، تحت عنوان ((مصالح مرسله )) به معنای مصلحتی که دلیلی برای رد یا قبول ان وجود ندارد ، تعریف و راهبردی شده است اما شیعه ، به واسطه اعتقاد به جامعیت دین و الگوپذیری در بحث امامت ، وجود حوزه و فضای خالی از حضور خدا را غیر ممکن می داند ؛ بنابراین مصلحت نیز همانند سایر موضوعات ، در حوزه ای خارج از قلمرو پنج گانه احکام ( وجوب ، حرکت ، اتحباب ، کراهت و اباحه ) قرار نمی گیرد .
مصلحت می تواند در یکی از حوزه های (متعین ) ، (متخیر ) و انتخابی واقع شود . ( مصالح متعین ) در حوزه وجوب و حرمت ، ( مصالح متخیر ) در حوزه استحباب و کراهت و (مصالح انتخابی ) قرار بکیرد .
با این تفاصیل در موضوع معاهدات ، معاهده ای که در این سه حوزه قرار نگیرد ، مصلحت نبوده وامری بر اساس منافع گروهی یا فردی است در نتیجه این معاهده از لحاظ شرع قابل پذیرش نیست .
اهمیت این موضوع در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حکومت مردم سالاری دینی ، هنگام اخز تصمیمات مهم در عرصه بین المللی دو چندان می شود درحالی که متاسفانه مبانی و مولفه های تشخیص مصلحت به عنوان عامل تعیین کننده جهت گیری ها اعلام تصمیمات ، دچار اختلاف است . در گذشته در مسائلی همچون تسخیر سفارت امریکا ، پذیرش قطعنامه 598 و امروز در مسائلی همچون حضور مستشاری در سوریه یا پذیرش معاهداتی نظیر برجام ، اینستکس ، اف ای تی اف و …. تفاوت ها در مبانی تشخیص مصلحت در موضع گیری های متفاوت سطوح مختلف نظام ، خود را نشان داده است .
منبع : qzparadise.ir