نسبت هاي مالي چيست ؟ شرح آن را بنويسيد .
نسبت های مالی را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ به حساب آورد. نسبت های مالی با در اختیار دادن نسبت برخی از اقلام مهم مالی درک درستی از واقعیت های مهم در بازه نتایج عملیات و وضعیت مالی یک شرکت را بدست می دهند. با بررسی و تحلیل نسبت های مالی می توان به آسیب شناسی فعالیت مالی یک شرکت نیز دست یافت. ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ به چهار گروه عمده تقسیم می شوند:
1-نسبت ﻫﺎی ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ: این نسبت ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻗﺪرت شرکت را در ﭘﺮداﺧﺖ بدهی های کوتاه مدت در سر رسید را اندازه گیری نموده و خود به دو زیر گروه تقسیم می شوند.
- نسبت جاری یا نسبت سرمایه درگردش: که از تقسیم دارائیهای جاری به بدهیهای جاری بدست می آید و به عنوان شاخص توانایی شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه مدت از محل دارائی های جاری به حساب می آید.
- ﻧﺴﺒﺖ آﻧﻲ: این نسبت از تقسیم دارائی های سریع بر جمع بدهی ها بدست می آید، دارائی های سریع شامل وجوه نقد و بانک، اوراق بهادار کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است.
2-ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ: با این نسبت می توان میزان ﻛﺎرآﻳﻲ یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه ﮔﻴﺮی نمود و خود به چهار شاخص تقسیم می گردند.
- گردش موجودی: این نسبت از تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته بر متوسط موجودی یک دوره مالی بدست می آید.
- گردش حسابهای دریافتنی: این نسبت از تقسیم خالص فروش نسیه بر متوسط حسابهای دریافتنی به دست می آید.
- متوسط دوره وصول مطالبات: این نسبت متوسط روزهایی که طول می کشد تا فروش نسیه وصول شود را بیان می کند و از تقسیم عدد ۳۶۰ روز برگردش بدهکاران بدست می آید.
- گردش جمع دارائی ها: این نسبت از تقسیم خالص فروش بر متوسط دارائی ها در یک دوره مالی بدست می آید.
3-ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﻲ: ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ از ﻃﺮﻳﻖ اﻳﺠﺎد ﺑﺪﻫﻲ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ. در واﻗﻊ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮد را از ﻣﻨﺎﺑﻊ دﻳﮕﺮان ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ و در دو شاخص دسته بندی می گردند.
- نسبت جمع بدهی ها به جمع دارائیها: این نسبت توانائی شرکت در تحمل کاهش خالص دارائی ها براثر زیان های وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان رانشان می دهد، هر چقدراین نسبت بالا باشد، نشان دهنده ریسک بالای اعتبار دهندگان می باشد. عدد قابل قبول برای این نسبت بستگی به ثبات سودآوری در طول سال های مختلف دارد هر چه ثبات سودآوری تاریخی بیشتر باشد اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران نسبت های بالاتری را تحمل خواهند کرد.
- نسبت دفعات پرداخت بهره: این نسبت بطور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینه بهره بدست می آید. این نسبت برای ارزیابی توان واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره سالانه کاربرد دارد.
4-نسبت ﻫﺎی ﺳﻮد آوری: ﻣﻴﺰان ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد و ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺎﻣﻴﻦ آن از ﻣﺤﻞ درآﻣﺪ، ﻓﺮوش و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری را ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ و بسته به نوع تحلیل در هفت شاخص دسته بندی می گردند.
- نسبت سود خالص به فروش: این نسبت از تقسیم سود خاص بر فروش خالص بدست می آید و میزان بازدهی را به ازای هر ریال از فروش نشان می دهد. ضعف این نسبت آنست که بسیاری از هزینه ها همانند هزینه تامین مالی که در محاسبه سود خالص لحاظ شده اند ارتباطی به فعالیت فروش نداشته ولی در عدد نسبت ظاهر می گردد.
- نسبت سود عملیاتی به فروش: این نسبت از تقسیم سودعملیاتی به فروش خالص بدست می آید اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارائیها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی شود این نسبت معیار قویتری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.
- نسبت سود خالص به متوسط دارائیها: این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع دارائیها بدست می آید و معیار بهتری برای سنجش سودآوری شرکت در مقایسه با نسبت سود خالص به فروش و نسبت سود عملیاتی است زیرا توان مدیریت را در بکارگیری موثر از دارائیها در ایجاد سود خالص نشان میدهد.
- نسبت بازده حقوق صاحبان سهام: این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز بر متوسط حقوق صاحبان سهام بدست می آید. این نسبت میزان موفقیت مدیریت را در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی نشان میدهد.
- در آمد هر سهم: این نسبت از تقسیم سود خالص منهای سود سهام ممتاز برتعداد سهام عادی بدست می آید. روند افزایش این نسبت مبین رشد واحد تجاری است که از دیدگاه سرمایه گذاران رشد بالقوه بسیار مطلوب است و روند کاهشی سرمایه گذاران و سهامداران را نگران خواهد کرد.
- نسبت قیمت به سود: این نسبت از تقسیم ارزش بازار به سود هر سهم بدست می آید.
- بازده سود سهام: این نسبت از تقسیم سود عادی برارزش بازرارهر سهم بدست می آید.