متاورس ملی چه نقشی در جامعه امروز ایران می تواند ایفا کند ؟

متاورس ملی چه نقشی در جامعه امروز ایران می تواند ایفا کند ؟

امروزه جامعه ایران علاوه بر مشکلات عمده  اقتصادی و معیشتی از نوعی رخوت و افسردگی شدید رنج می برد و می توان گفت که در بسیاری از افراد امید به زندگی و آینده کاسته شده است . و متاسفانه بیشتر افراد جامعه در یک روزمرگی دائمی و بی هدف اسیر اند که موضوع به همان مشکلات فرهنگی جامعه مربوط می شود . و این در حالی ست که نسل جدید با تقاضاهای  خود تاب و تحمل این وضعیت حاضر را ندارند و از طرفی به دلیل بی تجربه گی و هیجان گرایی شدید در مقابل آن , دست به ناهنجاری های غیر قابل کنترل می زنند که موجب خسارات های بسیار به خود و جامعه می شود  . ورود بسته های ضد فرهنگی و رسانه های منحرف  از سوی استکبار نیز در این میان خود هیزمی ست بر این آتش . بنابراین در مجموع کشور علاوه بر یک تحول بزرگ اقتصادی . نیازمند یک روح نو در کالبد اش می باشد تا تمام  آلودگی های فرهنگی و اخلاقی را از جامعه بزداید و نور تابنده  امید را در دلهای فرد فرد ایرانیان بتابد . تا بعد از آن بتوان شاهد شکوفایی در کار ایرانیان شد  .

• از میانبرنده ی این آلودگی های فرهنگی در جامعه ما چه چیزی می تواند باشد ؟
• چگونه وقتی هجمه ی عظیمی از رسانه های جهان در دستان استکبار قرار دارد می توان به فضای ذهنی مخاطبان ایرانی نفوذ کرد؟
• در مقابل نیازهای فرهنگی نسل جوان چه پاسخی می توان داد ؟ و چگونه آنها را از ضدفرهنگ ها دور نگاه داشت ؟
• نقش پروژه متاورس ملی در این وضعیت آشفته چیست ؟
• آیا متاورس ملی همان روح نو ییست که به کالبد جامعه باید  دمیده شود؟

در یک جامعه وقتی افراد آن هر روز با اشتیاق و علاقه به فعالیت و کسب درآمد مشغول شده و در پی هر فعالیت آنها دستاوردی به وجود آید افراد احساس مفید و اثرگذار بودن داشته ,  قاعدتا حس نشاط و سرزندگی به افراد ان جامعه رو می کند و جای افسردگی و رخوت را می گیرد .

اما خب مساله در همین جاست : که آیا به کار و فعالیت خود اشتیاق و علاقه خواهند داشت تا به دستاوردی برسند ؟؟؟؟

  اگر هر فردی در تخصص و رشته مورد علاقه خود مشغول فعالیت باشد مسلما بازدهی بالاتری داشته و خودش نیز از عملکردش راضی خواهد بود و در این صورت حاصل چنین فعالیتی که در آن علاقه, استعداد  , تخصص  , تجربه و ابتکار خرج شده باشد دستاوردی بسیار سودمند برای  فرد و جامعه خواهد داشت.

پس می توان گفت که این مساله راه حل عجیبی ندارد در سخن اما , در عمل چگونه می توان به این ایده آل شغلی که هر دولتی در آغاز فعالیت خود در هر کشوری شعار آن را می دهد رسید .؟؟؟

امروزه جهان به طور کاملا محسوسی توسط رسانه ها اداره می شود   و ابعاد رسانه ای هر مساله  و رویدادی از خود آن رویداد مهمتر است و در این میان قدرت برتر از آن کسانی ست که رسانه های قدرتمند بیشتری در اختیار داشته باشد .

رسانه هایی که روز به روز پیشرفته تر شده و دامنه حریم خصوصی آنها تا ناکجاآباد زندگی خصوصی افراد نفوذ کرده است .

و در چنین وضعیتی , اندکی بی تجربه گی و خامی با چاشنی هیجان کافی ست تا هر هنجاری شکسته و هر خسارتی بر روح و روان افراد وارد آید و  ما ایرانیان نیز از آسیب این رسانه ها  که در اکثرشان ترویج ضدفرهنگ به شکل های محسوس و نامحسوس انجام می شود در امان نیستیم .

به ویژه به دلیل محدودیت های خاصی که در کشور ما وجود دارد و نگرش حساسی که برخی از افراد جامعه نسبت به دولت خود دارند . موضوع را کمی پیچیده می کند . و این پیچیدگی از این قرار است که متاسفانه استکبار یک شخص یا کشور خاص نیست بلکه مجموعه ای از انسانهایی ست که :

که با کبر و غرور باری هستند بر دوش سایر مردم جهان . و عوامل استکبار همواره با رنگ و لعابی فریبنده و چشم نواز اهداف خود را پیاده سازی کرده و در دستی که به سمت سایر مردم جهان دراز می کنند همواره خنجری در آستین دارند .

 بنابراین آنچه محصول استبداد است همواره جذاب و هیجان انگیز و حتی گاهی تفکر برانگیز است اما منحرف کننده . مخاطبان چنین رسانه هایی اگر هوشیار نباشند اسیر برنامه ریزی های هدفمند این رسانه ها شده و آسیب هایی در انتظارشان خواهد بود که کمترین آن بردگی استکبار است که شامل تابعیت کامل از فرامین عوامل استکبار در زندگی شخصی و اجتماعی ست.

پروژه نهنگ آبی  در سالهای گذشته مصداق بارزی از این استبداد و برده داری استکبار بود که در آن عوامل استکبار که خود بردگان آن بودند و از جنونی  شدید رنج می بردند باعث مرگ و خودکشی و از هم پاشیدن زندگی نوجوانان و جوانان زیادی در دنیا گشتند .

 اما در مورد ایران باید گفت که  اگر گوشی برای نصیحت باقی نمانده باشد لااقل چشمی برای دیدن و عبرت گرفتن باقی مانده است  و اگر بتوان به جای نهی , سانسور و فیلتر کردن , آگاهی را تزریق کرد و یک الگو و نسخه بهتر و قویتر را جایگزین رسانه های مبتذل کرد آنگاه می توان درصد خطا  را در نسل جوانتر نیز کنترل نمود و جامعه را تا آنجا که ممکن است از چنگال استکبار دور نگاه داشت .

متاورس ملی می تواند همان روحی باشد که باید به کالبد جامعه ایرانی دمیده شود . چراکه در این پروژه  آن هم در فاز اول بسیاری از اهداف  آرمانی کشور تحقق می یابد 

• در فاز اول متاورس ملی با پدیده ای مجازی روبه رو هستیم که  می تواند به شکل قدرتمندی جایگزین فضای مجازی متداول شده  و تمام فضای  ذهنی مخاطب را به خود مشغول کند 

• برای ایجاد این پدیده مجازی نیاز به ادوات و ابزاری ست که قبلا نمونه ای از ان در دنیا ساخته نشده و فارغ از عرق ملی , نمی توان آن را از جایی به کشور وارد نمود پس باید آن را تولید کرد .

• با شکلگیری بازار نیاز و تقاضا  در متاورس ملی  چرخه ی تولید و عرضه نیز در کشور به طور خودکار راه اندازی می شود. و به مرور در تمام زمینه ها با فراگیری متاورس ملی در ایران و پیوستگی آن با زندگی مردم .  می توان با بکارگیری اساتید و بزرگان فرهنگی جامعه خوراک فرهنگی مناسب و در عین حال جذاب برای نسل جدید فراهم نمود و آنها را ازرسانه های استکبار بی نیاز کرد 
• در فاز اول متاورس ملی و در ورژن بازی آن  علاوه بر جذابیت های بازی  می توان برای افراد ایجاد درآمد  نمود هرچند در این فاز و فاز های بعدی آن ارزآوری به کشور نیز خواهد شد و درآمد هنگفتی به خزانه کشور وارد خواهد شد
• در پروژه متاورس ملی گام به گام تا تکمیل نهایی آن که فعلا از بیان جزئیات آن معذوریم می توان اخلاقیات را به عنوان قوانین اصلی بازی متاورس پایه گذاری نمود .
• با به راه افتادن چرخه تولید , اشتغال نیز رونق خواهد یافت و دیری  نخواهد گذشت که به جایی خواهیم رسید که هر ایرانی شغل ایده آل خود را داشته باشد . و زمینه های نشاط و سرزندگی در جامعه ایجاد می شود
• با افتتاح  پروژه بزرگ متاورس ملی و  همه گیری آن,  درهای ورود  کاربران خارجی نیز باز شده و بدین ترتیب ارزآوری به کشور , رونق اقتصادی را به دنبال خواهد داشت .