فعالیت های روزانه مرضیه ثاقب علیزاده
” خدایا ” تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم
تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم
اما… تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی ؟
برای مشاهده صفحه شخصی بنده در دانشگاه متاورس به لینک زیر مراجعه فرمایید.
با سلام
بله خیلی ممنون بابت راهنمایی و کمکتون
دست مریزاد خانوم علیزاده
هر جبهه ای یک دلیر زن مثله شما رو می طلبه .
36 پاسخ
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان عزیزی که صفحه بنده را دنبال میکنید
لازم میدونم یک معرفی کوتاهی از خودم داشته باشم
من مرضیه ثاقب علیزاده
متولد 1378/08/23
ساکن قزوین هستم.
دانشجوی رشته نرم افزار کامپیوتر از دانشگاه آزاد اسلامی قزوین
فعالیت بنده در زمینه gis , طراحی آواتار و پوشاک آنها , 3d و ux است.
همچنین دانشی در زبان های برنامه نویسی c++ , #c , python دارم
علاقه مندی های من :
نقاشی
کتاب خوانی
هدف:
ساختن دختری قوی , مستقل و موفق هست که آینده ای درخشان در انتظارشه.
صفحه بنده در دانشگاه متاورس: https://uni.irpsc.com/member/sagheb-alizadeh/
صفحه اینستاگرام : https://www.instagram.com/marziehalizadeh._/
صفحه یوتیوب : youtube.com/channel/marziehsaghebalizadeh
زن ها را باید
از حالت نگاهشان شناخت
زن های شکننده تر
نگاه گستاخ تری دارند
این زن ها خوب میدانند
هرقدرچشم هایشان سرکش ترباشد
قلبشان بیشتردرامان میماند
یک دو سهههه, یک دو سههه صدای من هست؟
خب امروز 1401/06/26
روزای پرکار و پر جنب و جوشی هست.
طراحی دفتر متاورس داره تموم میشه و این تازه یک شروعه برای من.
با طراحی تک تک وسایلا ذوق میکنم و تو دلم قند آب میشه با دیدنشون. چند روزی بود وقت نمیکردم فعالیتامو اینجا بنویسم چون شبا دارم چیزایی رو یاد میگیرم که میتونه سرعت بده به کارم.
طراحی بنای دفتر تموم شده و فقط لامپ های هالوژن مونده
کمدها, میزها, صندلی ها تخته ها, تابلوها, کمک های اولیه, کپسول, مانیتورها تموم شده و آمادس هر وقت که یک دور برای خودم مثل الان میشمارم استرس میگیرم سه شنبه باید پروژه رو تحویل بدم.
خب هفته دیگه دوشنبه اولین روز دانشگاهه مثل همیشه از بچگیم برای درس خوندن و نوشتن ذوق دارم, اما یکمم فکر میکنم اولش سردرگم باشه برام دانشگاه و کار خب کارا سنگین شده مسلما مثل ترم پیش نیست. چالشی میشه برای خودش و مدیریت کردن خودمون یک چالش بزرگتر انقدر به این مسئله ها فکر میکنم که نقصی توی برنامه هام نباشه که چند بارهم به آقای قدیری گفتم برنامه های داشنگاه و کلاسا و مدیریت کلاس های بچه ها.
قراره ی پروژه بهم تحویل بدن که کل ساختمان دفتر رو طراحی کنم. خیلی خوشحالم که یهو خود جوش رفتم به سمت بلندر و باهاش شروع کردم خیلی قدرتمنده.
روتین های زندگیمم سرجاشه هرچیزی اولش برام سخته و خداروشکر میکنم که روزای اول خودمو هرجور شده میگذرونم تا روی قلتک بیوفتم مثل ساعت 8 صبح دفتر رفتن, مثل باشگاه.
فردا
در کمک های اولیه
تکسچر تابلو مقررات
تموم کردن تابلو اسکرین مستر
مبل ها
سقف
در دستشویی و آشپزخونه
درب ورودی
اگه مثل امروز تلاش کنم و بخوام میتونم همه رو بزنم و تموم کنم
اینا رو بزنم پس فردا هم دفتر مدیریت رو تموم میکنم و شبش میشینم برای گرفتن خروجی FBX و تمام
سلام
با انرژی پیش میرید و این عالیه به امید خدا با استعدادی که دارید آینده عالی در زمینه طراحی با انواع نرم افزار های خواهید داشت 👍.
سوشیال رو یادم رفت بگم تا ویدیو 31 بارگذاری شده در یوتیوب, آپارات, نماشا, جعبه و دالفک و تا سوال بیست انجمن متاورس ایران توی سایت ها VK.COM , BLOGFA ,BLOG.IR , PENZO و BLOGGER گذاشته شده.
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
لپتاپم بهم ریخته بود کلی میخواستم کار انجام بدم و نشد.
کارای فردام:
۱. آواتارا باید فردا تموم بشه
۲.زنگ بزنم برای شیپ
۳.برم ناخنم رو درست کنم
۴.دیگه از فردا برم برای طراحی چهره اواتارا مطمئنم یک چیز خفن میزنم 💪🏻
۱۴۰۱/۰۵/۱۷
عالم همه محو گل رخسار حسين است
ذرات جهان درعجب از کار حسين است
دانی که چرا خانه حق گشته سيه پوش
يعنی که خدای تو عزادار حسين است
چرا نمیتونم عکسمو بزارم🙁
1401/05/15
امروز شنبس و مثل روتین این دو سه ماهم از ساعت 9 دفترم
1.کلکسیون اکسسوری (عینک , دستکش, کلاه ) رو مرتب و جمع آوری کردم.
2.پوشش اواتارهای آقا جمع آوری شده (پیراهن , شلوار , کفش , کاپشن و ….)
3. امروز تونستم convert glb to fbx رو انجام بدم یکم کار طولانی شد باید اول ببرم توی نرم افزار glb نور رو بدم به آواتار و شفافیت رو از بین ببرم بعد ببرم توی یک نرم افزار دیگه تبدیل کنم به fbx .
1401/05/14
امروز جمعس یک مدتی هست جمعه ها میام سرکار . الان آخرای تایمه و میخوام برگردم خونه
امروز کلی پوشاک آواتار دسته بندی و آماده کردم.
یهو یادم افتاد چقدر زود از اون جمعه تا این جمعه گذشت .
قسمت بود کرونا بگیرم ، اینجاس ک باید ب خودم بگم جستی ملخک (:
1401/05/13
خب یکی از آواتارهایی که طراحی کردم رو میزارم بقیه رو نمیتونم فعلا بزارم بخاطر تعهد کاریم
خب اومدم آواتار رو بزارم میزنه حجمش زیاده باید با فتوشاپ حجمشو بیارم اما الان به دلیل خستگی زیاد توانایی باز کردن هیچ نرم افزاری رو ندارم ایشالله فردا میزارمش (:
امروز چیشد ک گذشت:
از شب قبلش بگم واقعا شاعر راست گفته کار کردن گاو نر میخواد و مرد کهن (احساس میکنم یک جای این شعر میلنگه اما نمیدونم کجاش(چقدر بده که ایموجی نمیتونم بزارم )) بله داشتم میگفتم کار کردن فکر نمیکردم دراین حد سخت باشه شبا فقط نیتم اینه ی دقیقه دراز بکشم اما یک دقیقم میشه 8 و 9 ساعت تا صبح.شاید 9 ساعت کار برای ی دختر سخت باشه نه دیگه تایم دارم برای بیرون رفتن و خرید , وقت برای رفتن با دوستا بیرون البته من که دوستی ندارم اگه تایمم داشتم کسی نبود باهاش بیرون برم
نمیدونم نوشتنم درسته یا نه شاید حوصلم سررفته این سایت این صفحه شده سرگرمیم.
امروز ساعت مثل همیشه ساعت 7 شروع کرد به زنگ زدن و من ساعت 8 بیدار شدم سه سوته حاضر شدم از مردا هم آماده شدنم کوتاه تره . ی کرم میزنم که تا ساعت 6 شبیه میت رنگم هم رفت مشخص نشه و ی رژ و ریمل.خیلی اون روز بخوام به خودم حال بدمم خط چشم میکشم
پارک حال و هواش سر صبح خیلی باحاله کلی پیرمرد که سرحالن و شادن پینگ پنگ بازی میکنن , مرد و زنا میان پیاده روی , سکوت ,هوای ن گرم و ن سرد
پارک ک تموم شد منم خسته شدم و 5 دقیقه مونده به شروع تایم سریع تاکسی و دفتر
کارای دفتر :
دنبال ی چیزایی که باید میگشتم و میگرفتمش گرفتم و باز ناقص بود ):
آواتار ها رو باید خروجیشو تغییر میدادم
بقیشم یادم نمیاد شب ک میشه مخمو میفرستم بره مرخصی ساعتی تا صبح
آهاان یادم اومد ک چقدر دلم درد میومد هی میخواستم از دل درد برم خونه و نمیتونستم بگم . هیچ وقت راحت نبودم خیلی رو خودم کار میکنم بعضی وقتا واقعا از خودم ناراحت میشم یهو میگم باید شیومو تو همه چیز عوض کنم خیلی کارا رو نباید بکنم برای چند ساعت تا تهش چند روز اوکیه اما بعدش نمیشه یعنی نمیتونم خودمو عوض کنم من نمیتونم از این شخصیتی ک هستم دور بشم به چهرمم همین میاد تقریبا کسی که یک هفته با من باشه راحت میتونه رفتارمو عادتامو بفهمه فقط سعیم اینه قوی باشم , ی مدته خیلی بهتر شدم و مدیون ,
چقدر امشب ذهنم پرش داره نیتم گذاشتن ی آواتار بوده و بس
دلم میخواد ی شعر بزارم حس و حال درونیم رو بیان کنه اما نمیدونم چه شعری …….
پایان شب.
جالب بود تا تهش رو خوندم البته جذابیت فعالیت های روزانه من اینه که حریم خصوصی نمیشناسه 😀
ممنون بابت همراهی و مطالعه صفحه من . بله حریم خصوصی نمیشناسه برای من شده حکم دفترخاطره امیدوارم ی روزی بیام و بخونم و یادخاطرات خوبم بیوفتم (:
امروز نمیدونم چندم هست
فردا دانشگاه دارم الانم ساعت سه و نیم میدونم کل فردا رو تایم های بریک سر صندلیای دانشگاه خوابم . اما کارام طول کشید باید یک محتوایی رو مینوشتم که نباید میوفتاد برای فردا .
سیستمم رو الان خاموش کردم و گرنه آواتار شخصی ای که طراحی کردم امروز رو اینجا بارگزاری میکردم باحاله دوسش دارم همین استوری هم کردم سریع شناسایی شد😂🤭
با اینکه مریضم و خونم اما امروزم خیلی برام مفید بود. راضی ام از خودم (:
Gn
خانوم علیزاده آواتار بنده رو طراحی کردی اینقدر هنرمندانه طراحی کردی که سریعا شناسایی شد 😂
لطف دارید شما (:
این کرونا کی از بدن ما خارج میشه که به لطف شما درگیرش شدیم .
این هم از عواقب همکاری با بندس که گریبانتون شده . ایشالله زودی بهبود پیدا کنید
1401/05/12
کرونا گرفتم نمیدونستم رفتم دفتر بچه های دفتر هم مریض شدن .
خداکنه زودخوب شن عذاب وجدان گرفتم فکرم درگیره.
طراحی سه بعدی زمین در حال ساخت و ساز (:
جدا کار پیچیده ای است و بسیار مفید !
1401/05/07
صبح رفتیم کله زدیم
بعدش اومدم سرکار دفتر دیگه دارم لباس های سه بعدی برای آواتارها طراحی کنم (لباس , شلوار, کفش, انگشتر , …..)
امروز جمعس ……………………………
1401/05/05
امروز دانشگاه دارم از اینکه ترم تابستون برداشتم خوشحالم خیلی باحاله . ساعت اول کلاس آزمایشگاه سیستم عامل دارم که لینوکس یادداده میشه استادمون خیلی خوبه استادی بود که موقع امتحانات ترم پیش مراقب بود و بچه ها راحت بودن سر جلسه امتحان ساعت بعدی هم وصایا دارم (:
بین دوتا کلاس اومدم یک ساعت دفتر که اواتارهامو تحویل بدم
دانشگاه بین دوتا کلاس قشنگ خوابم میبرد . اومدم خونه بیهوش شدم ساعت :21:00
1401/05/04
باید برای فردا همه آواتارهای طراحی شده رو انیمیشن دار کنم و تحویل بدم برای بقیه کارا
ساعت 1:00 شب مشغول کامل کردن آواتارها بودم
فردا دانشگاه دارم.
1401/05/03
از ساعت 9 تا 7 دفتر سرکار بودم .
فایل های glb را بهشون انیمیشن دادم حالا دیگه آواتارهام حرکت میکنند.
طراحی پله های دفتر را انجام دادم.
مقاله ای با موضوع جهان های موازی چیست و چه ارتباطی با متاورس دارند را نوشتم .
دو سه عدد نرم افزار دیگه برای طراحی محیط های سه بعدی پیدا کردم .
شب:
زبانمو یک یونیت جدید خوندم و یادگرفتم
پادکست رو گوش دادم
23:220 هم روزم به اتمام رسید.
هدف های من در مردادماه 1401.
تا اتمام این ماه باید این کارها استارت خورده بشوند.
- رفتن به باشگاه بدن سازی.
- کلاس گیتار شرکت کنم.
- نقاشی سیاه قلم کلاس مجازیم رو که ثبت نام کردم ادامه بدم.
- مجدد شروع کنم به آموزش زبان و کتاب هایی که گرفتم را مطالعه کنم.
خوب بالاخره موفق به انجام یکی از این کارای یادداشت شدم، شدم
باشگاه ثبت نام کردم💪🏻
1401/05/02
از ساعت 9 تا 7 دفتر سرکار بودم .
فایل های glb را آماده و دسته بندی کردم .
روی پروژه هوش مصنوعی کار کردم و به اتمام رساندم .
آخرشب یک یونیت مثل هر شب خوندم .
پادکست زبان پیشرفته رو گوش دادم .
کارهای مربوط به سایت را انجام دادم .
***************************
پایان جمعه
تکذیب میکنم تا چشات رو هم نیاد جمعت تموم نمیشه .
1401/06/013
سقف پروژمو زدم و فردا تحویلش میدم ایشالله
الان دانشگاه متاورسمو یکم تغییر دادم
ویدیوهای سوشیال رو نوشتم تا ویدیو 20
فردا انتخاب واحد داریم اینم بدون دردسر پیش بره خیلی خوب میشه
فردا برم ram رو هم ارتقا بدم
یک هفته ای میشه که هر روز 8 میرم سرکار با اینکه شبا دیر میخوابم و کارامو میکنم و صبحا 6 بیدار میشم اما انرژیم خیلی خوبه اصلا خوابم نمیگیره نمیدونم تاثیر ورزشه؟ تاثیر هیجانم به کاره؟ یا انرژی ای که از آدم توی دفتر میگیرم دیدن کار کردنش منو وسوسه به کار کردن و کمک کردن میکنه هر چی که هست خیلی خوبه 22 سالگیم عجیب پر از موفقیت برام بود شروع کردن به سرکار رفتن چه آموزشگاه چه متاورس, دانشگاه رفتن, باشگاه, دوباره شروع کردن به زبان خوندن و کتاب خوندن و آشنایی با بچه ها و تقویت خودم
خدایا شکرت (:
خیلی خوبه که موفقیت ها پی در پی نصیب شما میشه و از نظر من این نشانه خود شناسی هست و وقتی شما ارزش ها و توانایی های خود را کشف کنید از زمان به بهترین نحو استفاده خواهید کرد چرا که لحظه به لحظه گذر زمان برای شما جذابیت خواهد داشت .
1401/06/12
شنبه پروژه ای که بهم تحویل داده شده بیس اولیش رو به اتمامه
رفتیم با دوستان مانیتور برای خودم خریدم خیلی خوب شدددددد
باشگامم میرم
و اخرین کاری ک باید انجام میدادم عوض کردن خطم بود هی نمیشد و نمیشد حتی این یک مدتم هر چی تلاش میکردم باز نمیتونستم شروع به استفادش کنم اما معطل نکردم و بدون سند مصرفش کردم .
۱۴۰۱/۰۶/۱۱
چند روز بود که ننوشته بودم توی این مدت بلندر رو دارم یاد میگیرم. ی پروژه دارم انجام میدم که برای خودم خیلی هیجان انگیزه فردا همه تلاشمو میکنم کا بخش اولش تموم بشه و تحویل بدمش.
بسیار عالی مانیتور جدید مبارک باشه .
ثبت نام
با ایمیل خود وارد شویدورود
با سلام
به جهت بهبود صفحه شخصی خود در انجمن حم میتوانید با انتشار فعالیت های روزانه به صورت “پاسخ” و نقد آن توسط خودتان از طریق “گذاشتن نظر “ این فرایند را توسعه و ازنظر اعتبار و همچنین رنکینگ گوگل به شاخص های خوبی دست یابید .
بارگذاری تخصص و فعالیت های خدماتی که میتوانید به صورت مستقیم به متقاضیان ارائه دهید یک کارآفرینی شخصی از طریق رسانه های دیجیتال میباشد و این انجمن در این خصوص هیچگونه ممانعتی ندارد .